محل تبلیغات شما



سلاااام به همه دوستای نازنینم

اقا جاتون خالی امروز مشاوره داشتم بعد ساعت 10 صبح که بود احمد جون لطف کردن گفتن ساعت 8 صبح اموزشگاه باش 

اقا حالا من رفته بودم تو شوک که چی میگه این برای خودش اصن 2 ساعت مگه میخواد چه امتحانی بگیره

در هر صورت مادر عزیز تر از جان یه ضربه نمایشی با دمپایی نثار ما کرد و روانه اتاقمون کرد که حالا تو درستو بخون فردا هم برو بالاخره یه امتحانه اتفاقی نمیوفته کهههه

منم دیدم هیچ راه در رویی وجود نداره سکوت کردم رفتم تو اتاق سریع به دوستم خبر دادم هماهنگ شدیم واسه امروز (جا داره اشاره کنم که کلا عربی رو من دوست ندارم ونمیخونم و احمد جون گفته بودن 20 تا سوال عربیه منم دست به دامن رفیق فابریکم شدم) خلااااصه صبح همچون ادم خوشحال رفتیم اموزشگاه بعد خودش خیلی رو تایم حساسه مثلا 5مین دیر بری دیگه تا 6 بار که ببینتت بهت تیکهمیندازه راجبش منم دوست نداشتم مورد حمله اقای احمد قرار بگیرم سر ساعت 7:55 اونجا بودم

بعد خودش 8:10 اومد اصن جز عجااااایب جهان حساب میشه این موضوع (البته بعدش فهمیدم ماشینش خراب شده و مجبور شده با اژانس بیاد و تو ترافیک گیر کرده. و واسه همین یه جور عجیبی برزخی بود که اصن با یه اخم نگات میکرد سر صبحی پتانسیلشو داشتی خودتو خیس کنی)

 

خلااااصه یه 80 تا سوال از زیست وشیمی وعربی و دینی و فیزیک داد بهم بردم تو یه اتاقی گفت بشین امتحان بده .البته قبلش گفت کیفتو بزار تو اتاق خودم خب لعنتی من گوشیم تو کیفه بود. از اونجایی که من خیلی فرد توانایی در زمینه پیچوندن ملت هستم یجوری فرستادمش بیرون و منم سریع گوشیو برداشتم

عکس گرفتم فرستادم واس رفیقم اونم کمکم کرد تایم امتحانش 85 دقیقه بود 

منم مثل خوشحالا گوشی تو جامدادیم بعد که برگمو دادم به احمد برگشتم پشتمو نگاه کردم دیدم یه دوربین مخفی تو سقف هست صاف به سمت من  دعا دعا میکردم که فقط نفهمه چیکار کردم وگرنه خیلی حالی خوب بود همینجوری . بهترم میشد

این ماجرا به خیر وخوشی گذشت رسید به تایم مشاوره خودم

اقا چشمتون روز بد نبینه (ایشون گفته بودن به ازای هر تستی که نزنی از مقدار معین .مضرب 3 جریمه میشی )

من که عربی نخونده بودم کلا واسش اماده بودم 240 تا جریمه با 80 تا ی هر هفته

بعد رفت زبان اونم یه 60 تا جریمه با 80 تای همیشه

دینی 90 تا جریمه با 100 تا تست هر هفته

ادبیات خداروشکر کاریم نداشت

بعد شیمی مثلا 150 تا جریمه با 250 تای هر هفته

زیست هم اوکی بود

ریاضیم 300 تا جریمه( این لعنتی نگفه بود وقتی امار حل میکنی و نصفش راه حل نداره هم باید واسم بیاری الکی جریمم کرد .نامرد بی مروت مظلوم گیر اورده بود)

 

میرسیم به بخش زیباش فیزیک جزوشو صبح خوابالو بودم یادم رفته بود ببرم 600 تا جریمه با 200 تا که ماله هر هفته هست   (با 800 تا تست فیزیک میشه کل پایه دهم یا یازدهم رو خوند)

 

یعنی من دهنم باز شده بود این هوا

اونم  اینجوری

گفتم احمد جون بگو که شوخی میکنی گفت نه جدیم کاملا هفته بعدی کامل نباشه باهات خداحافظی میکنم یعنی به همین راحتی به همین خوشمزگی میخواد حذفم کنه

 

اره دیگه الان با یه دل خجسته نشستم دارم اینو مینویسم ولی مطمئنم هفته دیگه دارم خون گریه میکنم شب دوشنبه

 

والا من شبانه روزم تست بزنم نمیرسم این همه (فک کنم مجبور شم یه بخش عظمشو کپی بزنم از رو پاسخنامه متاسفانه)

 

گفتم بگم اینو که مشاور ندارین خرسند و خوشحال بشین که اینجوری عذابتون نمیدن

 

+الهی که بخواین وبشه+

 

پ.ن:واسه اون دوستایی که شاید درگیر شدن بگم که احمد جون اسم مشاورمه که با دوستام اینجوری صداش میزنیم

 

#نه_به_ظلم_علیه_دانش_اموز

***************************************************************

توجههههههههه:از همه دوستان معذرت میخوام حواسم نبود همه کامنتا پاک شد 

شرمنده همگی رفقا


بچه ها بچه ها واقعا باورم نمیشد به یادم باشین وقتی برمیگردم یعنی پیام هاتون رو میخوندم زدم زیر گریه از این حجم از مهربونی هاتون راستش قصدشو نداشتم که کلاااا دیگه اینقدر بی خبر باشم و یهویی برم همینجوری ولی همینجوری اتفاقاتی افتاد که هی نشد که بشه حالا براتون تعریف میکنم امروز 14 تیر هست و اگر این کرونای ملعون شده نبود من الان ازاد و رها در خدمتتون بودم ولی دست تقدیر و سرنوشت باعث شده هنوز 1ماه و نیم مونده باشه بهش از همههههه ی رفقایی که پیام داده بودن این
خب خب میدونم خیلی دیر به دیر میام و سر میزنم به اینجا واقعا شرمنده یه عالمه کار ریخته رو سرم همینجوریش عقبم اگر فس فس کنم دیگه میرم واسه ساله بعد کنکور رو عرض میکنم. دلم نمیخواد برم ولی یه دوست بزرگواری داشتم میگفت وقتی میدونی یکاری درست تره و به نفعته دیگه بیشتر فکر نکن راجبش فقط انجامش بده اینم همین مدلیه راستش یکی از سخت ترین کارای دنیاست که دوستاتو ول کنی به امان خدا و بری بعد 4ماه برگردی ببینی حالا اونا هستنشون یا نه (یا اصلا تورو یادشون هست یا نه!)
سلام به همه دوستان عزیز بنده دیروز کلاس عربی داشتیم بعد برق اموزشگاه رفت چون کلاسه هم پنجره نداشت و ساعت 5ونیم بود اصن هیچ جوره نمیشد درس رو ادامه داد بقیه کلاسا که بزرگتر بودن موتور برق اضطراری داشتن و کارشون راه افتاد ولی کلاس فسقلی ما نداشت. خلاااااصه که تعطیل کردن کلاسو منم با یه خستگی مفرط داشتم میرفتم بیرون که یهو احمد جون از پشت درخت اومد بیرون منو دید اشاره زد برم پیشش بعد نیم ساعت حرف زد و اینا گفتش که امشب استراحت بده به خودت(فک کنین چقدر داغون

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها